شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ چند سال پيش يكي از دوستان ما كه براي تحصيل اومده بود قزوين و بهش خوابگاه تعلق نگرفته بود مجبور شد بره سطح شهر خونه بگيره...خلاصه به هزار مكافات و گشتن بسيار (بخصوص كه تا چند سال پيش تو قزوين به خانم يا آقايون مجرد كسي خونه نميداد)يه نفرو پيدا كردن كه موافقت كرد خونه شو به ايشون اجاره بده...صاحبخونه يه خانم ترك پيري بود كه همه ي بچه هاش ازدواج كرده بودن!!! و تنها زندگي ميكرد....
خطا در آدرس عکس
خانم هاي ترك هم كه ميدونيد بسيار به آداب و سنن و ...پايبندن وبسيار هم باسليقه ن...با اين اوصاف اين بنده ي خداحسابي همون اول كار زهر چشم حسابي از رفيق ما گرفته بود و كلا آداب خونه و...رو براش شرح داده بود و خواسته بود كه كاملا رعايت كنه....
خلاصه چند وقت كه گذشته بود دوست ما به بچه هاي ترك زبان دانشگاه ماجراي صاحبخونه ش رو ميگه و اذعان ميكنه كه باوجودي كه خانم خيلي مهربونيه ومنو خيلي دوست داره ولي اين مقرراتش خيلي اذيت ميكنه....يكي از بچه هاي ترك هم كه بچه ي خيلي شوخ و شيطوني بود بهش ميگه....
(تو پرانتز بگم كه اين حاج خانم (صاحبخونه)عادت داشت كه هر روز صبح صبحانه ش رو تو ايوون خونه ش ميخورد)
اين دوست ترك ما بهش ميگه ببين من يه چيزي يادت ميدم كه اگه هر روز كه از در خونه ميخواي در بياي به صاحبخونه ت بگي ديگه باهات كاري نداره و خيلي دوستت ميداره...ميگه هرروز بهش بگو: (حاج خانم الهي من سنين گلينين اولوم)..ميگه خب اين يعني چي ميگه هيچي اين يه تعارفه كه تركايي كه همديگه رو خيلي دوست دارنبهه هم ميگن!!!....
اينم هر روز صبح كه از در خونه در ميومده كنار ايوون مي ايستاده و به صاحبخونه ش اينو ميگفته...صاحبخونه م كه خيلي دوستش داشته قند تو دلش آب ميشه و شروع ميكنه به قربون صدقه ش (سن قربان گيزيم...بالام...)
تا اينكه چند وقت بعد كاشف به عمل مياد كه اين صاحبخونه يه پسر هم داره كه سربازه و توي يه شهر ديگه مشغول خدمت سربازي...يا روز پسر صاحبخونه از سربازي برگشته بود و توي ايوون پيش مامانش صبحانه ميخورد...ودوست ماهم يكي از بچه هاي ترك پيشش بود...صبح همين كه ميخوان برن دانشگاه دوست ما به طرف صاحبخونه ش ميرا و به عادت هر روزدست تكون ميده ...
وميگه:حاج خانم الهي من سنين گلينين اولوم...كه برق از چشماي پسره و دوست ترك مهمان ما ميپره... تركه دستشو ميگيره ميبره يه گوشه ميگه اين چه حرفي بود كه زدي ديوونه...ميگه من چيزي نگفتم ...من هرروز با صاحبخونه م تعارف دارم...اونم منو خيلي دوست داره...يه عالمه قربون صرقه م ميره....ميگه ديوانه ميدوني اين جمله معنيش چيه ؟؟؟ميگه نه فقط ميدونم يه تعارفه...ميگه ايني كه گفتي يعني:الهي من عروست بشم حاج خانم!
با شنيدن اين جمله بيچاره كه تازه فهميده بود چه كرده...از خونه ميره بيرون و دوستاش رو ميفرسته همون روز وسايلش رو از اون خونه ببرن....
خب نظر بدين ديگه....
هه هه هه
بعدش عروسش ميشه؟!!
بچه ها استقبال نكنين ديگه براتون خاطره نميزنم ها....
نه بابا....از شوك قضيه حتي برنميگرده وسايلشو ببره...
بنده خداااااااااااااااااااا!!!!!!!!!!!!!!! عجب دوست نامردي داشته
...خيلي بي معرفت بوده رفيقش بابا...اي ول..خيلي قشنگ بود...
تا اون باشه چيزي رو كه از معنيش مطمئن نيست نگه...دييييييييي
چ ميدونسته خب نامرددددددددددددد
ولي ما فقط يه ماه كامل سر اين قضيه خنديديم....
نفيس دل
ديييييييييي...خيلي جالب بود...
خيـــــــــــــــــــــــــلي عالــــــــــــــــــــي بوووووووووووود كي حال كردم
*سحربانو*
هههههههههههههههههههههه خيلي باحال بود
سين دخت
چه بامـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــزه......منم بودم ديگه روي رفتن و مندن نداشتم!!!!!!!!!!!!!!
بقيه نميخوان بخونن نظر بدن.....؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ايميك
واااي ، بيچاره! آبرويي ازش رفتهها
حسين.م
هه ههه خيلي قشنگ بود..آفرين...
خب تقصير خودشه بايد معني جمله اي رو كه ميگفت ميپرسيد تا اينطوري ضايع نميشد
خب اعتماد كرده ديگه ! خدا نصيب نكنه ازين دوستاي نامرد!! آيكن عصباني و بغض و كينه و اينا!
حسين.م
اينكه خوبه.رفقاي ما به يكي فحش بد ياد داده بودن گفته بودن يه نوع احوالپرسي.اون بنده خدا هم گفت بود...كار به دعوا كشيده شده بود.به زور جمع و جورش كردن.
نه جناب محمدي! فحش خيلي بهتره! (شايدم نباشه)تا اوضاع اين دختره ي مفلوك! واااااااااااي خيلي وحشتناكه! :-اس
حسين.م
خب خانم ساقي خيلي هم بد نبوده.اين خانمه هم سر و سامون مي گرفت خب/براي آيندش هم مفيد بوده.
برا پسرا قابل تحمل تره اين چيزا! ولي برا دخترا ...
حسين.م
براي پسرها هم غير قابل تحمله!
وال لا اين پسرايي كه ما ديديم...!
دختره از خداش باشه با يه خانواده ترك وصلت كنه
حسين.م
لايك براي حميده خانم
حميده خودتو بزار جاي دختره! بعد بگو از خداش باشه! واي خدا
ولي خداييش بدجور ضايع شده جلوي پسره
ممنون بچه ها كه خونديد...نظرات قشنگتون رو ديدم...حميده جان ...آقاي محمدي براي خود من هم پيش اومده كه كلمه ي تركي اي بكار بردم كه معنيش رو بلد نبودم و گاهي معناي خوبي هم نداشته نمونه ش همين كربلاي امسال به يكي از بچه هاي ترك يه چيزي گفتم كه بعد متوجه شدم در عموم معني خوبي نداره ولي خداييش پيش بزرگترا خيلي احتياط ميكنم....
حالا يه خاطره از بچه هاي خارجي دارم توپ...انقدر سرش خنديديم بادوستم كه اشكمون در اومد...تو يه فرصت مناسب حتما براتون ميزنم به شرط اينكه شمام خوب استقبال كنين از خاطراتم خب؟؟؟
ايميك
چشــــــــــــــــــــــــــــــــم.
بي بلا زهرا جان...
بچه ها بخونييييييييييييييييييييين
*سحربانو*
خوووووووووووووووووووووندم
خونددددددددددددددددددددم....
نوش جونتون...
هستي مامان خوندي خاطره م رو؟؟؟
برای مشاهده پیام های بیشتر لطفا وارد شوید
vertical_align_top