پيام
+
ديديم رفيقان همه اهل هنرند
شاعر که نه دنياي ادب ،تاج سرند
در ذهن پيامرساني ام تکرار است
شيريني جمعي که پر از شور و شرند....

قافيه باران
91/8/17

قافيه باران
اينم به دنبال کار خانم هور و آقاي جاهد:)
محمد غلامي-7
دست من اگرچه از تو اکنون دور است/ دردست تو آنچه ديده ام منظور است / خوش باش و بخور که نوش جانت باشد / ما را غم نان و خوشه اي انگور است
قافيه باران
غمها همه نان و خوشه اي انگور است؟!!/فيدم به ارادتي فقط مامور است...تصوير فقط که نيست منظور، مرا/حرفم به دوبيت مختصر محصور است...
محمد غلامي-7
باطبع ضعيف و ذهن راکد چه کنم ؟ / در شعر نبوده ايم واحد چه کنم /با قافيه باران که نخوردم انگور / آمد ناگه امير جاهد چه کنم ؟
قافيه باران
احسنت به جاهد و غلامي هردو.... مقصود بود نکته و جامي هردو/ اين فيد پر از کلام شيرين شماست... احسنت به ذوق وخوش کلامي هردو...
قافيه باران
بزرگوارين جناب جاهد... البته ما پا تو کفش شعرا کرديم و الا ما و اهل شعر....!
قافيه باران
بنده که خودم رو در اين حد نمي بينم ولي اينجا شعراي خوبي داره مثل حضرتعالي جناب عابديني خانم هور جناب غلامي جناب خدايي و دوستاني که الان ممکنه اسمشون تو ذهنم نباشه...حتما اين کار رو بکنين اصلا اتاق نقد ادبي بذارين تا نوقلم ها هم شرکت کنن... خيلي خوبه....
قافيه باران
پس انشالله با موافقت بقيه دوستان بسم اللهش رو بگين...
قافيه باران
بسيار سپاس از شما هور عزيز/مهمان شده اي به فيد من خوب و تميز/ خوشحال شديم از حضورت بانو/اينک شده جمله فيد ما شوق آميز:)
قافيه باران
...