پيام
+
قدم قدم به تو نزديکتر...نه دور شدم
ولي هميشه براي تو ناصبور شدم!
نمک نمک تو به کام دلم گره خوردي
مزاج و ذائقه ات را نديده شور شدم!!!
سواد خواندن چشمت نديده ،تاب دلم
زحد صبر گذشته است من شکور شدم!
فضاي قصه ي من با تو وصف يعقوب است
بيار پيرهنت را .....دوباره کورشدم!!!
پاييز1390

توحيدي
91/8/22

قافيه باران
بيار پيرهنت را...دوباره کور شدم...
.:راشد خدايي:.
به به
قافيه باران
اين تيکه بود جناب خدايي يا واقعيت داشت؟:)
.:راشد خدايي:.
راستش را بگم؟
قافيه باران
بفرمايين
.:راشد خدايي:.
بجز اين مصرع،زحد صبر گذشته است من شکور شدم! بقيه اش زيبا بود:)
قافيه باران
به خودم هم نميچسبه منتهي خواستم حد اعلاي صبر يعني شکر رو نشون بده... خيلي مصراع نچسبي شده ...ممنون از دقتتون...
.:راشد خدايي:.
البته قصد جسارت نداشتما!
قافيه باران
اختيار دارين انتقادتون کاملا به جا و براي بنده قابل احترامه....