پيام
+
تير بر مشک دلش آمد پديد
چشمهايش سوره ي الماس شد
خواست مولا را بخواند با غرور
در کلامش يا أخا احساس شد
چرخشي آن سوي شط تا خط عشق
درسهاي عاشقي اش پاس شد
لب گشود و تا مدينه دل سرود
آخرين مرز نگاهش ياس شد
کنج شط عشق استسقا گرفت
آب هم لب تشنه ي عباس شد!!!!
بهمن85

قافيه باران
91/9/4

قافيه باران
آب هم لب تشنه ي عباس شد:((((
قافيه باران
بسيار عالي... ديده ي ما رو به روضه آشنا کردين...ممنون کمي درنگ بايدم بزرگوار...شعر براي کيه؟؟
قافيه باران
سپاسگزارم....:(
قافيه باران
ممنون جناب جاهد...منتظر نظرات نقد ارزشمند شما هستم....
قافيه باران
کنج شط عشق استسقا گرفت/آب هم لب تشنه ي عباس شد....:(((((((((
قافيه باران
.