پيام
+
رفت و علمدار نيامد دگر
يار وفادار نيامد دگر
قافله از شهد عطش سير شد
لحظه اي از داغ، حسين پير شد
قامت رعناي برادر شکست
بند اميد دلش از هم گسست
طاقت برگشت ز ميدان نداشت
روي نگه کردن طفلان نداشت
بايد از اين هجمه رهايش کنم
از تن عباس جدايش کنم
آخر اين عشق چه ها مي شود
بادل زينب چه جفا مي شود
1385

گمنامه
91/9/2

قافيه باران
لحظه اي از داغ حسين(ع)...پيرشد:((((
قافيه باران
آخر اين عشق چه ها مي شود؟!!:(((
کوثر...
شعر بسيار زيباس...
قافيه باران
سلام ممنونم کوثر بزرگوار...
علي عرب فيروزجائي
قيامت بي حسين غوغا ندارد"شفاعت بي حسين معنا ندارد"حسيني باش كه در محشر نگويند"چرا پرونده ات امضاء ندارد
قافيه باران
انشالله....
قافيه باران
.