پيام
+
کودکي ام آينه ي روي اوست/دار و ندارم هوس کوي اوست
زينب بي يار تجلي نداشت/بي دم دلدار تسلي نداشت
مادرم آموخت پناهش شوم/کشته ي آن صورت ماهش شوم
شعله شوم گرم نگاهش کنم/بر تب اين عشق گواهش کنم
...مست شدم لايق مستي او/بود شدم درپي هستي او
ابر شدم تا غم باران گرفت/آيه شدم تا تب قرآن گرفت
گفتم اگر عشق کبابم کند/رفتن او خانه خرابم کند
رفتن او فرصت معنا نداشت/زينب او تاب تمنا نداشت

* هاتف *
91/9/7

قافيه باران
گفت: بيا خواهر مظلوم من / سير ببين اين قد و اين جان و تن/
لحظه اي از تاب به تب آمدم / جان شدم از درد به لب آمدم
/
عشق به بوسيدن يارم گرفت / هر تپش اين عشق به کارم گرفت/
شاه به بدرود مجالم نداد / در گذر غم پر و بالم نداد
قافيه باران
از پس او رفتم و در شور وشين/ذکر مدامم همه جا يا حسين(ع)/تل همه ي دار و ندارم شده/نقطه ي تصوير نگارم شده/نيزه و شمشير کجا مي بريد؟!!/اسب و دو صد تير کجا مي بريد؟!!/عشق چه اندازه به او عالم است/خون ز چه رو نقش دل خاتم است
قافيه باران
حاصل يک عمر دلم نيست شد/مشق غم خون جگر بيست شد..... نيزه کجا مي بري اميد را:(( آينه ي طلعت خورشيد را:((((
ثانيه ها...
بسيار عالي خواهر
قافيه باران
ممنون خواهرم... خوش اومدين به روضه ي ارباب:(
خليل سعيدي
گفتم اگر عشق کبابم کند/ر..........فتن او خانه خرابم کند... باز اين بيتش زيبا بود.
قافيه باران
حاصل يک عمر دلم نيست شد/مشق غم خون جگر بيست شد:(((((
ثانيه ها...
روضه ارباب............
قافيه باران
:((
ثانيه ها...
دعامون کن خواهر :(((
قافيه باران
محتاج دعا...حاجتتون برآورده به خير انشالله...
مجنون الحسين ع
خيلي عالي...
قافيه باران
ممنون جناب مجنون الحسين... التماس دعا...
خليل سعيدي
......:(
قافيه باران
:((
قافيه باران
.