پيام

قافيه باران
91/9/5

+ هر بار باذکر يامولاتي ات همه ي آرزوهايم بغض مي شد و در گلو مي ماند تا آن همه حياي مردانه ات در پس خواسته ي من به اجابت بنشيند! عباسم! اين بار مشک بر مدار... من يک آسمان باران تغزل حسرتهايم را در مشک دلم ريخته ام .... فقط لختي بر من ببار آن واژه ي شيرين به حسرت برده ي مرا! بگو عباسم! فقط آرام واژه ها را در کام بچرخان... من (خواهر) گفتن تو را سالهاست آرزوي شنيدن دارم!!! 90/09/06

رهبرم سيد علي 91/9/7

من (خواهر) گفتن تو را سالهاست آرزوي شنيدن دارم!!!:(((

فرمود عباسم ازت يه گله دارم... آقا ابوالفضل جون داد به اين کلام خانوم...عرضه داشت خانومم چي شده ؟؟ عباس چه کرده؟!!... فرمود: عباسم چرا به من نميگي خواهر:((((

عرض کرد خانوم شما دختر فاطمه(ع) هستين من پسر ام البنينم ..مادرم کنيز شماست من غلام شما هستم:(((

به کـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــجا رفته ايد؟؟؟!!! من نميگويم خـــــــــــــــــــواهر....... از براي انکه مادر شما فاطمه است ..اما مادرم مرا يا داد که هميشه خادم وخدمتگزار شما باشم... خداي ادب بود عباس.

هيچ خبر نداشت که چقدر فاطمه(س) به پسرش عباس مينازد... و هيچ خبر نداشت که چقدر زينب(س) حسرت خواهر گفتن او را دارد...:(((

خداي ادب بود عباس:((((((((((