پيام
+
گريه بر احوال خود کردم چو شمع و سوختم
از غم تنهايي ام آتش به جان افروختم
*تا شوي پروانه و خود را بسوزي در دلم*
دامني از اشک همپاي وفايت دوختم:(
1389

روياي شبانه♥
91/9/15

قافيه باران
هروقت شمع مي بينم ياد شهيد چمران ميفتم:((
:::شميم ولايت:::
آره...اون تابلوشون....هموني که باعث شد با همسرشون ازدواج کنند...
قافيه باران
دستنوشته هاشون رو هر از گاهي مطالعه ميکنم... اونوقت ميشه بادرد شيرين ساخت پاي حرفهاي چمران:(((
:::شميم ولايت:::
شما کتاب *خدابود و ديگر هيچ نبود*رو ميفرماييد؟...من اون کتابي رو که از زبان همسرشون نوشته شده رو خوندم...اسمش متوسفانه يادم نيست....ولي زندگيشون خيلي قشنگ بوده
قافيه باران
باز فيد من مفقود شد!!!! ايـــــــــــــــــــــــــــــ خدا!!
قافيه باران
عاقبت شمع شدم دامن احساس به ساحل دادم/مرگ پروانه ي دل را همه حاصل دادم:((...1388
قافيه باران
موج اشکم را خراشيدم به ساحل سنگ شد/جرم اين پروانه سوزي سينه اي دلتنگ شد:(1388
قافيه باران
آفرين ابراز محبت بزرگوار.....
قافيه باران
انشالله موفق باشيد...طبعتون خيلي آماده ست ... جالب بود شعرتون...انشالله قلمتون پايدار...
قافيه باران
ماشالله به طبعتون و قلمتون...
قافيه باران
ممنونم....
قافيه باران
گريه بر احوال خود کردم چو شمع و سوختم:(((
قافيه باران
آفرين:)
خليل سعيدي
حالا ما يه حرفي زديم.... شما سخت نگيريد .. شيعه در اصل هويتش ودر مبناي اصولي رفتاريش به دل گرفتن از کسي نيست .. باز غزل بسراييد . ما دل تنگ ان شده ايم.سو تفاهمي بيش نيست. درست مي شود.
قافيه باران
ممنونم احساس رويا...
قافيه باران
جناب سعيدي بنده سخت نميگيرم... هر جا نياز باشه توضيح ميدم و رفع ابهام ميکنم... اما نميتونم ذهنها رو بخونم... حتما انقدر به بنده حق ميدين...