پيام
+
افسر عراقي عکس امام تو دستش بود وبا صداي نچسبي گفت:
هر کي بياد اينجا و عکس خميني رو بگيره و(يه جسارتي رو گفت)
انجام بده آزادش ميکنم...
بچه 15 _16 ساله اي از جمع بيرون اومد
همه ي آزاده ها ناراحت بودن:بچگي طاقت نياورده!
اومد جلوي افسر ايستاد..افسر از خوشحالي در پوست نمي گنجيد
با خوشحالي عکس رو به پسر داد
پسر عکس رو گرفت...قامتش رو راست تر کرد وگفت: اول يادت باشه
وقتي ميخواي اسم امام رو ببري بگي:

غزل صداقت
91/11/14

قافيه باران
*حضرت آيت الله العظمي امام خميني* و جمله ش که به پايان رسيد...سيلي محکمي به صورت افسر نواخت...
قافيه باران
واشکهاي همه ي آزاده ها بدرقه ي اين صحنه شد.... چه بلايي به سرش آمد نميدانم... ولي خوش به حال او و اين همه عشق و فهم و درک بزرگانه اش:(
irit
احسنت به اين همه جرأت و جسارت اسلامي!!!!!
قافيه باران
بله احسنت...
اصحاب يمين
خدا شاهده ما عاشقشون بوديم . من در طول سخنرانيهاشون با اينکه نوجوون بودم ايستاده گوش ميدادم الان هم عاشق مولامون هستيم
اصحاب يمين
بعضيا معني اين عشقها رو نميفهمن ..شايد بشه گفت از عشق تو خالي و حيواني چاپلوسان اين دوران بسيار بسيار بالاتره .انشاءالله اونها هم در همين دوران نوجواني درک کنند
قافيه باران
انشالله اين عشقها مستدام