پيام

قافيه باران
92/11/12

+ اي طوطياي چشم منت خاک پاي تو برچشم نه قدم که شوم جان فداي تو اي قبله گاه عشق جهت ده به دست خويش جاني که عهد بسته برسر مهر و وفاي تو 12 بهمن 1392

جرات 92/11/15

سالروز ورود حضرت عشق مبارک... تا دقايقي ديگر *جاء الحق و ذهق الباطل* متحقق مي شود:)

از ره رسيده ايم/ با قامتي به قصد شکستن/ لات و منات را که شکستيم/ عزي دگر عزيز نمي ماند/ ما از جنس پينه کفش به پا داريم / هر چند اين کفشهاي کهنه ي ما درد مي کند/ اما /با کفشهاي خستگي خود/ از ره رسيده ايم/ ميراث باستاني ابراهيم /بر شانه هاي ماست/ نمروديان هميشه به کارند /تا هيمه اي به حيطه ي آتش بياورند /اما/قيصر امين پور

@};- @};- @};- @};- @};- @};-

ممنونم خانم نياز:)

جناب رهايي ممنون از اين انتخاب خوبتون ...لطفا جملات رو از هم جدا کنين تا خوانا تر بشه

سلام :) روحش شاد که روح خدا بود :)

سلام برشما... بله روح خدا شاد:(

*ادامه شعر...*ما را از آزمايش آتش هراس نيست / ما بارش هميشه ي باران کينه را / با چترهاي ساده ي عرياني / احساس کرده ايم / ما را بجز برهنگي خود لباس نيست /

رحمة الله عليه...

به به@};-

ممنون@};-