پيام

قافيه باران
92/12/4

+ گاهي دلم ميخواهد بنشينم مثل کودکي هايم نقاشي خانه اي شيرواني را بکشم که از اجاقش دود بلند مي شود و معلوم است اهل خانه دور همند واجاقشان بوي طبخ مهرباني مي دهد!

بلاي آسموني😁 92/12/23

چرا عکس عوض مي کنيد ؟ تند و تند

براي خودم نمايش داده نميشه... الان تصوير هست؟؟

اين سومين تصويره ... گيفه؟ اول پيرمرد .بعدش گنجشک و برف ..حالا هم يه دختر کوچولو دي:

خواهري براي خودم نمياد تصوير خب:)

خيالتون راحت تصوير نمايش داده ميشه.

ممنون:)

خواهش مي کنم.

بوي طبخ مهرباني... واژه اي بس بسيار زيباع:)

غزل قافيه ي باران ي...سخنت طعم محبت دارد....خانه ات گرم و دلت شادان باد....و هرانکس که صداقت دارد....بسيار عالي.

ممنون جناب معظم.... زندگي تون پر از طبخ مهرباني :)

ممنون جناب آواي روستا وممنون از دو بيتي زيباتون... لطف دارين... البته اين غزل نبودها!!! يه چند خط نوشته بود:)

کلام عاشقانه را غزل گويند...خواه به نظم و خواه نثر...شاد باشيد

ممنون جناب آواي روستا در عاشقانه اش شک دارم:)/ باز هم ممنون:)

سلام. خوبين خانم قافيه باران. من وقتي براي طاها نقاشي ميکشم که از سقف خونه دود بيرون مياد ميگه مامان خونه ت آتيش گرفته خطرناکه خاموشش کنه الان ميسوزي!! :)

سلام ...ممنون خواهري:) خب بچه طفلي چه مي دونه اون قديم ها مطبخ ها اينجوري بوده دود کش داشته و... براش توضيح بدين خب:)

http://parsiyar.ir/nahankhanejan/Feeds/8432303/

سلام چه نازه@};- @};-

سلام نه هوا حالا خيلي تميزه که حالا ياد دوده افتادي

جناب حاجي لو سلام بر شما...

منتظر هور گرامي ياد طبخ مهرباني افتاديم نه دود:)

@};-

قافيه باران گفتين هور ، ياد هور افتادم دوباره:(

هرجا هست موفق باشه... ديگه قصد برگشت نداره؟؟

انشاء الله. من نديدمشون.خبر ندارم.