پيام

قافيه باران
93/2/28

+ يه بار تو سفر مشهد براي دانشجوها کارگاه آموزشي داشتم درخلال صحبت به بچه ها قول دادم که بعد صحبت علمي با هم يه برنامه مشاعره داشته باشيم حدود 250 نفر بودند بهشون گفتم اگه شماها در برابر من برنده شدين هرکاري شما بگين من انجام ميدم ولي اگه من برنده شدم شما هر کاري گفتم بايد انجام بدين خلاصه وقت مسابقه رسيد در اثناي مسابقه متوجه شدم بعضياشون خيلي قوي ان خداييش ديوان شهريار رو با جاش خورده بودن...

پارسي نامه 93/4/24

يه کم نگران شدم ولي کمتر از 15 دقيقه مسابقه رو بردم... خيلي براشون جذاب بود چون براشون سخت ميومد نتونن با کمک هم يه نفر رو شکست بدن....:) بعدش هم حسابي تو حرم امام رضا عليه السلام بهشون برنامه دادم ...

اين فيد به بهانه فيد جناب فخري در روکم کني دانشجوها:)

حالا اين سنت مشاعره سنت هرساله طرحهاي مشهد هست ... تا به حال که به هيچ جمعي نباختيم شکر خدا .... تا کي چه کسي بتونه روي مارو کم کنه:)

سلام برشما...بزرگواريد جناب جاهد ...البته اين رسم از دوره دانش آموزي و دانشجويي خودم رونق داشته ... اساتيد خودم هيچ وقت با من وارد مشاعره نشدن:)... البته حافظه ي شعري چندان هنري هم نيست مهم اهل ادب بودنه که ما متاسفانه بي بهره ايم:) :(///گرچه اين اواخر حافظه مون هم خيلي کم شده:)

سلام عاشق تنهاي بزرگوار چند تا شعر حفظ بودن که مغرور شدن نداره بزرگوار:) در واقع خواستم يه چاشني شيرين براي برنامه هاي علمي باشه:)

بله حق با شماست ... تازه وقتي خودم رو با پدرم مقايسه ميکنم مي بينم دنياي ما کجا ايشون کجا.... قديميها عرفان و فلسفه و عشق و دين و همه رو از مسير ادبيات و شعر جستجو ميکردن ... به خاطر همين هم تجلي اين مباحث در شعر قديم بيشتر و شيرين تره....

عاشق تنهاي بزرگوار خاطره ست ديگه ...البته انقدر خاطرات رو کم کني هم دارم ...اوايل تو فيد ها هم زدم ...قصدم تعريف نبود ...فيد جناب فخري منو ياد اين خاطره انداخت...

:)..منم شعر خيلي حفظم اما اونجاهايي که بايد يادم بياد يادم نمياد:دي

جناب يزداني حافظه شعري تو خصوصيت اکثر اصفهاني ها هست:) بايد با شعر کلنجار برين زياد!

احسنت...:)

ممنون خواهري:)

سلام. چه جالب ...محضوض شدم.

چه جالب...:) محضوض شدم.

سلام بر شما. متاسفانه غالباً نسل امروز با ادبيات کهن بيگانه است. بايد اقدامات تبليغي ترويجي در اين راستا انجام بشه و مشاعره يکي از اين راههاست.

سلام جناب رهايي سپاس از لطف شما...

جناب فخري سلام بزرگوار... کاملا حق با شماست ... ما اين سنت رو داريم در بين دانشجوها و دوستان خودمون... انشالله شيوه ي آموزشي بومي بشه و دست از اين روشهاي آموزشي بيگانه برداريم اون وقت متونمون هم بومي ميشه و ادبيات کهنمون هم دوباره به ميدان علمي مياد....

عليکم السلام. ان شا الله

ممنون از حضورتون...

سلام قافيه باران عزيز @};- خاطره ي بامزه اي بود :) حالا يه خورده کوتاه ميومدين گناه داشتن :)

از اين شعرا تون براي ما هم کمي بخونين...:) .. ما که تا حالا شعري نديدم....:-D

سلام فاطمه بانو ...ممنون خواهري... کوتاه ميومدم که بايد براي 250 نفر مي رفتم تو حرم نماز ميخوندم که:)...تا سال بعد هم تموم نميشد:)

سلام جناب سعيدي ... چه عجب بزرگوار به فيدهاي ما عنايتي شد... بزرگوارين... انشالله فاطيما خانم گل کم کاريهاي فاميلاشو جبران ميکنه:)

اغفال اقاي سلماني... ايشون را که مي شناسيد.. اهل فتنه اصلا نيستند:D

از هر دو بزرگوار کم کم نااميد ميشيم:(

شديد.........:-/ شک نکنيد...

نه هنوز يه کم اميد هست:)

ولي ما بکلي اميد را از تهش بريديم... :) ....

چقدر تعريف :دي