89/9/15
11:26 ع
عمه سادات دلش خون شده دیگر از این ثانیه مجنون شده
وای...اگر حرف جدایی شود با دل زینب چه جفایی شود
گرد حریم حرم یار گشت محرم غمخانه ی دیدار گشت
زینب و این خیمه و این سوز و آه وای .... حسین و عطش این نگاه!
خیمه پر از شعله ی ماتم شده چشم دو معشوق پر از غم شده
ای همه ی شعله ی احساس من گو چه رود بر سر عباس من
غربت و دوریت مرا می کشد شام صبوریت مرا می کشد
هست ترین هستی زینب بمان جام می و مستی زینب بمان
پور علی فاطمه را نور عین عشق حسن معنی زینب حسین!
قفل دل ریش مرا باز کن درد دلت را به من ابراز کن
شمع ولایت به سخن لب گشود با نگهش غم ز دل او زدود:
ای همه پروانه ی شمع ولا معرفت آیه ی قالوا.....بلی
وقت محک خوردن ایمان شده شام بلا رفتن قرآن شده
آل رسول و سفر بی حبیب بر سر نی رفتن أم یجیب
کودک شش ماهه و آن سرنوشت قدرت دستان که خواهد نوشت؟؟!!!
دست خدایی ابوالفضل من باور کس هست بیفتد زتن؟!!
..........
.........
ابیات نیمه تمامند امیدوارم به دعای دوستان کامل بشه!
89/9/1
5:22 ع
پیام رسان