91/4/14
11:4 ع
آقا بیا دگر شب هجران بس است بس/این آیه را دگر تب قرآن بس است بس
سی جزء انتظار تو را خوانده ایم لیک/ختمش بگو که نیمه شعبان بس است بس
خدا کند که بیایی و عصرآدینه...ظهور آیه امید عاشقان باشد
(ونرید ان نمن علی الذین استضعفو فی الارض.........)
آقا جان این بار دیگر دستنوشته های انتظار رو از صفحه ی کاغذ هستی برچین و عیدی نامه ی امشب مارو طهور امضا کن
نیمه شعبان1386
89/8/9
8:14 ع
89/4/18
10:39 ع
خدای مهربان من!
بی مقدمه بگم؟؟
خدایا تو خودت میدونی واسه ی آدمایی که بومی دنیا شدن و لهجه ی زمینی گرفتن ،فهم زبان ظهور مشکله...!!!!!!!
خدایا چی میشه عیدی امشب ما بچه کلاس اولیهای مدرسه ی انتظار ،مژده ی آمدن زود هنگام معلم مدرسه ی ظهور باشه؟!!!!
خدای مهربان من! مطمئنا تو نمیخوای ما تو جهل مرکب دهکده ی بی معلممان بیش از این طعم تلخ بیسوادی رو بچشیم.....نه؟؟؟!
89/4/6
3:32 ع
یک (روز) خانواده ی لاک پشتها تصمیم گرفتند که به پیکنیک بروند. از آنجا که لاک پشت ها به صورت طبیعی در همه ی موارد یواش عمل می کنند، هفت سال طول کشید تا برای سفرشون آماده بشن!
در نهایت خانواده ی لاک پشت خانه را برای پیدا کردن یک جای مناسب ترک کردند. در سال دوم سفرشان (بالاخره) پیداش کردند. برای مدتی حدود شش ماه محوطه رو تمیز کردند، و سبد پیکنیک رو باز کردند، و مقدمات رو آماده کردند. بعد فهمیدند که نمک نیاوردند.....پیکنیک بدون نمک یک فاجعه خواهد بود، و همه آنها با این مورد موافق بودند. بعد از یک بحث طولانی، جوانترین لاک پشت برای آوردن نمک از خانه انتخاب شد...... لاک پشت کوچولو ناله کرد، جیغ کشید و توی لاکش کلی بالا و پایین پرید، گر چه او سریعترین لاک پشت بین لاک پشت های کند بود!
او قبول کرد که به یک شرط بره؛ اینکه هیچ کس تا وقتی اون برنگشته چیزی نخوره. خانواده قبول کردن و لاک پشت کوچولو به راه افتاد.
سه سال گذشت... و لاک پشت کوچولو برنگشت. پنج سال ... شش سال ... سپس در سال هفتم غیبت او، پیرترین لاک پشت دیگه نمی تونست به گرسنگی ادامه بده . او اعلام کرد که قصد داره غذا بخوره و شروع به باز کردن یک ساندویچ کرد.
در این هنگام لاک پشت کوچولو ناگهان فریاد کنان از پشت یک درخت بیرون پرید،« دیدید می دونستم که منتظر نمی مونید. منم حالا نمی رم نمک بیارم»!!!!!!!!!!!! !!!!!
نتیجه اخلاقی:
بعضی از ما، زندگیمون صرف انتظار کشیدن برای این می شه که دیگران به تعهداتی که از آنها انتظار داریم عمل کنند. آنقدر نگران کارهایی که دیگران انجام می دهند هستیم که خودمون (عملا) هیچ کاری انجام نمی دهیم.
پیام رسان