سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی

92/11/5
2:58 ع

سهم این بغض به باران برسد خواستنی است

مثل یک قصه به پایان برسد خواستنی است


مرد عاشق که شب از جرعه ی چشم تو چشید

صبح مست از تو به سامان برسد خواستنی است


باز شعر از گذر مردم چشم تو سرود

فکر میکرد غزلخوان برسد خواستنی است


من هنوز از گذر کوچه تو را می بینم

وصف این خانه به زندان برسد خواستنی است


کافر عشق تو در رکعت دوم فهمید

پای این سجده به ایمان برسد خواستنی است


من که عطر نگهت در به درم کرده هنوز

شرحم از قم به خراسان برسد خواستنی است...


1392/11/05


91/8/18
11:15 ع


استاد میفرمودن خدا با هرکسی یه جور ارتباط برقرار میکنه مثلا به پیامبر که میرسه میفرماید:

یاایها الرسول... یاایها النبی...بسیار صمیمانه و خودمانی...

بعضیها رو هم اصلا خدا تحویل نمیگیره مثلا ما هرگز در قرآن نداریم یا ایها الذین نافقوا...یعنی ای کسانی که نفاق در پیش گرفته اید ...

فقط یه جا داریم درمورد کفار که اون هم از زبان فرشته های عذابه...خدا مستقیم وارد نشده....همیشه به واسطه بااونها حرف زده:

قل یا ایها الکافرون...پیامبر رو واسطه صحبت قرار داده....

در مورد عامه مردم ابتدا میگه یا بنی آدم...ما باید قدر بدونیم که خدا ما رو خطاب قرار داده

یه مقدار که انسان رشد میکنه میشه یا ایها الناس...

وبعد یا ایها الانسان... این زمانیه که انسان عاطفه سرش بشه...انسانیت بدونه چون انسان از انس میاد... این مرتبه ی بالاتریه...

یه کم که انسان بیشتر قدر شناسی میکنه و این مراحله ابتدایی رو میگذرونه وارد دانشگاه ایمان میشه...

خدا اینجا یا ایها الذین امنوا خطاب میکنه انسان رو و بدنبال اون واحد های درسی بسیاری رو انسان باید در رشته ی ایمان بگذرونه

که مهم ترین درس و واحد این رشته و دانشگاه ذکر خدا یاد خدا و ارتباط با خداست..دلدادگی نسبت به خداست...

اینجاست که نماز انسان یه نماز دیگه میشه دیگه از ترس خدا نیست از جنس:در نمازم خم ابروی تو در یاد آمد/حالتی رفت که محراب به فریاد آمد میشه...

همچنین سایر عبادات..تا جایی که صبح تا شب انسان به یاد خدا و در ذکر خدا میگذرونه ... عالم محضر خداست رو خوب میفهمه..

اینجا به یک آرامش روانی میرسه...پس آرامش روانی یعنی یاد خدا ..ذکر خدا...توکل به خداو...

وقتی این درسها رو انسان به خوبی پاس کرد خدا یه جور دیگه باها ش حرف میزنه یه عنوان دیگه بهش میده مدرکش بالاتر میره...

خدا اینجا خطابش میکنه:یا ایتها النفس المطمئنه...چرا که "الا بذکر الله تطمئن القلوب".......

انسان با یاد و ذکر خدا بزرگ میشه منقلب میشه یه جور دیگه میشه...شایسته ی خطاب بالاتر خداوند میشه...

"یاایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیة مرضیة"....



استاد حجة الاسلام و المسلمین عبدالکریم عابدینی...

.

.

قافیه نوشت:باز هم شرمنده که نتونستم حق مطلب رو به خوبی ادا کنم و مطالب شیرین و ناب استاد رو بیان بکنم....


89/8/12
11:16 ع

روزگاری چشمها بیدار بود        شاعر آدینه ی دیدار بود
 
روزگاری غرق مستی می شدیم   شهره ی دیوان هستی می شدیم

جبهه بود و جنگ بود و نور بود    سرزمین مردخیز هور بود
جنگ بود و سنگر و یاد خدا        گریه های نیمه شبها و دعا

خاکریز و دیده بانی موج درد      خاطرات روزهای سرخ وزرد
سنگری بود و هزاران قلب پاک     افتخار مهدی روحی فداک

رفت و آمدهایمان تلخی نداشت     جمع استثنا و یا برخی نداشت
با بسیجیها عطش جان میگرفت    کفر هم دستور ایمان میگرفت

با بسیجیها شرر ابهام داشت        زندگی تسبیحگوی تام داشت
عشق هم مبهوت میشد در زمین    وقت خوابیدن به جرأت روی مین

قلبها با قلبها پیوند داشت             وقت حمله چشمها لبخند داشت
آبی ایثارمان خون رنگ بود        خوابمان تعبیر شور جنگ بود

شعله ی ایمانمان سر می کشید      عشق در هر خانه ای پر می کشید
هرکلامی احترامی خاص داشت     دوستیها محور اخلاص داشت

هدیه هامان عطر ناب یاس بود     مهربانی قیمت الماس بود
خواب مادر در پسر تعبیر داشت   هر جوانی پختگی پیر داشت

از پدر ارث شهامت میگرفت      حب ایثار و شهادت میگرفت
هفت شهر عشق هم آباد بود        در اسارت هم جوان آزاد بود

سبز می شد سرخی خون شهید     برسر دروازه ی شهر امید
عشقها باهم برابر می شدند         ترک و کردش هم برادر می شدند

الغرض دیگر تب پرواز نیست     ختم کردن را غم آغاز نیست
پس چرا دیگر نیامد بوی سیب      ناله های زخمی ام یجیب

ما که روزی حاج همت داشتیم     با هم عشق و شور و الفت داشتیم
چلچراغ قلبمان یاد امام             باکری ،خرازی آن حب تمام

جنس کاوه آهن و فولاد بود         عشق در باغ زمین آباد بود
هر غزل رنگ شهادت میگرفت    قلبها بوی رفاقت میگرفت

ما که روزی از وفا دم میزدیم     از صداقت از صفا دم میزدیم
پس چه شد لبخند معنایش گذشت   خاکریز عشق هم بی رنگ گشت

دیگر از یارن شب حرفی نشد    از توسل بین تب حرفی نشد
ما که یک دنیای بیحد داشتیم       تا خدا پیوند ممتد داشتیم

ازچه دور افتاده ایم از آسمان     حاصلی دیگر ندارد جانمان؟؟
پس چرا دل جنس خرازی نشد    اهل ایمان یار پروازی نشد؟؟

ما گناه آدم و حوا شدیم            سهم آب وآتش دنیا شدیم؟؟
قلبهامان هم مثال سنگ گشت     دست خط لاله ها کمرنگ گشت!!!


پیام رسان

+ اگه کسی دنبال خبر میگرده بهش بگین: عشق داره برمیگرده



+ صبح آمد و عاشقانه های بهار زمستان نگاهم را پر کرد از شیوه ی قشنگ شکوفه های تازه عشق و من روی جاده تنهایی دلم نقش وفاداری شاخه های غزل را آبیاری کردم سلام و هزار سپاس به مهربانی دلهایی که تا همیشه نبودنم مرا از اندیشه پاکشان رها نکردند....



+ عرض کردم بابا روی تخت دراز بکشین زمین سخته براتون همش پا میشین میشینین اذیت میشین گفتن من اینجوری راحت ترم تخت برای آدماییه که خیلی مریضن گفتم به خاطر من بابا... اینجوری راحت تر با هم حرف میزنیم منم گوشه تخت میشینم با هم حرف می زنیم گفتن مگه اینجا بهشته که رو تخت روبروی هم بنشینیم و حرف بزنیم بوسیدمشون و گفتم بابا شما بپذیرین اینجا رو براتون بهشت می کنم محبت کردن و گفتن : ان شاء الله اون دنیا!



+ *خاطرات پدر* با هم تلفنی صحبت کردیم معلوم بود به زور دارن صحبت می کنن که من نگران حالشون نباشم گفتم بابا فداتون بشم نبینم مریض باشین ها بابای من خوب باشن ان شاء الله گفتن خدا رحمت کنه مادرتون رو خندیدم و گفتم بابا وسط عواطف من یاد مامان افتادین گفتن:محبت شما به من رو مدیون تربیت مادرتون هستم. . . خوش به حال مادرم که انقدر مورد تحسین همسرشون بودن...



+ سلام به همه بزرگواران پارسی خدمت رسیدم تا صمیمانه از لطف همه خوبان که با ارسال پیام و همدردی، تسلای خاطر اینجانب در غم از دست دادن پدر عزیزم بودند کمال تشکر رو داشته باشم ... خدا به همه شما عزیزان عمر با برکت و با عزت بده ان شاء الله به شادی جبران کنم لطفتون رو...



+ با این همه شلوغی این خونه سوت و کوره/ راه تموم دنیا تا دیدن تو دوره :-( پدرم فردا در میان هیئت عزاداران حسینی مسیر همیشگی حرکت هیئت بامداحی هاشون رو تشییع میشن.... خدایا صبر زینبی عطا کن :-(

+ سلام عزاداری ها قبول....چندوقتی است پدرم پیرغلام امام حسین علیه السلام در بیمارستان بستری و حال نامساعدی دارند.... امیدوارم مثل همیشه مارو از دعای خیر فراموش نفرمایین

+ سلام امشب سالگرد مادرم هست.... درست ساعت دو برای همیشه خوب شدن... تلخ ترین شب عمر من :-(

+ وقتی ابرها بی تو از سفر بر میگردند چشمشان که به دلم می افتد بغضشان بارانی می شود... این باران محصول انتظار من است و دوباره ی نیامدنت...!!! . . امروز قزوین بارانی است!



+ سلام حلول ماه برکت و رحمت ماه عاشقی و الفت بر شاکران خوان نعمت مبارک باد



مشخصات مدیر وبلاگ
 
لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
صفحه‌های دیگر
دسته بندی موضوعی
 
عشق ، خدا ، غزل ، انتظار ، مادر ، نگاه ، نماز ، نذر ، علی ، ایمان ، اشک ، تنهایی ، تقدیر ، رضا ، خاطره ، زینب(س) ، شوق ، سجده ، سخاوت ، صبر ، صبوری ، غم ، طراوت ، عابدینی ، سراب ، اشک ، چشم ، تشنه ، چشمه ، حرم ، بیستون ، تابش ، ادعا ، أم یجیب ، اسیر ، آب ، آواره ، ام یجیب ، بدرود ، بهانه ، عطش ، قوم ، قیام ، غروب ، قنوت ، مرد ، مست ، معامله ، ملکوت ، ناز ، موج ، هل اتی ، یعقوب ، رسول ، یعیر ، یهودی ، کافر ، کبوتر ، کجایی ، کرامت ، کربلا ، کلمات فقیر ، کمبود ، کودک ، هلهله ، همسایه ، هنگ ، هور ، هیهات ، هیهات من الذله ، واژه ، واعتصموا ، وضو ، وعده ، ولادت ، یا مولاتی ، یابنی ، یاس ، یاقوت ، یعتصم ، موزون ، موسم ، موسی جعفر ، میخکوب ، ناترازی ، نردبان ، نرگس ، نرید ، نسیم ، نصیحت ، نمک ، نی ، نیاز ، نیزه ، هبوط ، هدی ، ناز_قیمت ، نافه ی غم ، نامردی ، نان ، ناهی ، نبرد ، نجاة ، منتقم ، منکر ، مهتاب ، مهربانی ، معرفت ، معروف ، معشوق ، مفسر ، مفسرکربلا ، مقیم طور ، مستسقیان ، مستعار ، مسلمان ، مسیح ، مسیحی ، مشرق ، مشک ، مصحف ، مضمون ، مظلومه ، مردم ، مرکب ، مرهم ، مزار ، مژده ، مسافر ، قول ، غرور ، کارکرد بدن ، کاروان کربلا ، کفر ، کلاس اولی ، کلمات ، کنگره ، کوچه های بنی هاشم ، کوفه ، گبر ، گداختن ، گداخته ، گدازه ، گریه ، گل سرخ ، گلچین ، گلوپاره ، گنجشک ، گونه های فرشته ها ، گیتار ، لاک پشت ، لاله ، لایعقل ، لب تشنه ، لتسکنوا ، لقمان ، لنگ ، لهجه ، لیلا ، عطشناک ، عقرب ، عقیده ، عقیله بنی هاشم ، علامه طباطبایی ، عمه سادات ، عناصر ذکور ، عهد ، عهد شیرین ، عیدی ، مادیات ، مارأیت الا جمیلا ، ماه ، مبعث ، مبهوت ، متهم ، مجنون ، محبت ، محبوب ، محرم ، محک ، مدرسه ، مذاب ، مرثیه ، بهشت جهنم غذا ، بومی ، بی ریا ، بی نصیب ، بیابان ، بیت آقا ، بیخیال ، برگ گل ، بصیر بودن ، بغداد ، بقیع ، بلا ، بنفشه جاده ، بهار ، امام باقر ، امام جواد ، امام زمان ، امامزاده حسین ، امانت ، امضای بیست ، امید ، انباشته ها ، باغ قرآن ، بانو ، باور ، بخت جوان ، بدرقه ، اندیشه ، انسان ، انما یرید... ، اهالی انتظار ، ایاز ، ایجاز ، آواز ، آیه امید ، آیه ی قالوا...بلی ، آیینه ، ابهت ، احترام ، احلی ، آب وقرآن ، آبی آسمون ، آدمها ، آدینه ، آرامش روانی ، آرامشگر ، آرزوها ، آشوب ، اسیر دنیا ، آمر ، آه ، اذان ، اذن ، ارادت ، استاد ، استسقا ، استضعفوا ، اعتدال ، اعتماد ، اعجاز ، افسانه کهن ، التماس ، التهاب ، اللیل ، الماس ، الی اللقاء ، تب ، تپش ، تخلص ، تذکره ، تربیت ، تردید ، ترسا ، تریبون ، تسبیح ، تسبیحگو ، تسلیم ، بیسوادی ، بیقراری ، بیگانه ، پرده ، پرواز ، پروانه ، پشت و پناه ، پوسیده ، پیاله ی علیک ، پیر ، پیراهن ، پیغامبر ، پیغمبر ، تهذیب نفس ، توسل ، توکل ، تکبیرساز ، ثقلین ، جامعه ، جانشین ، جمعیت ، جمیعا ، جناح ، جنگ ، جنوب ، جهل مرکب ، جوانی ، جولان ، حسن(ع) ، حسین ، حسین(ع) ، حضرت علی ، حضور سبز ، حق ، حکومت ، حواریون ، حوصله ، حیلت ، حکمت ، چکه ،
لوگوی دوستان
 
دوستان
 

ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ