90/9/16
12:24 ص
ظهر ظهر عاشوراست ...اکنون زمانه رسالت جدیدی است و علمدار و محور این رسالت بزرگ عقیله بنی هاشم ،زینب کبری است و اینجاست که بار دیگر زن نقش کلیدی دیگری می یابد وزینب (س) در این عرصه چنان خوش می درخشد که کوفیان خود اذعان می دارند که زن و مرد این خاندان ذلت ناپذیرند و زنانشان صلابت مردانه ای دارند که مردهای تاریخ باید سالها زانوی ادب در پیشگاهشان برخاک نهند و در مکتب ایشان تلمذ نمایند!
آری مسیر روشن است،مسیر عمل به قانون بزرگی است که حسین (ع)در ابتدای راه فرمول آن را در پیش روی انسان در معادله ای بی بدیل مطرح نمودکه:(مثلی لایبایع مثله)...مثل منی هرگز با مثل یزیدی در هیچ کجا و در هیچ عصری بیعت نخواهد کرد و این امر مرد و زن و پیر و جوان را فرا میگیرد....وزینب (س) هم پیاله ی ولایت است و خوب این طعم شیرین آزاد مردی را چشیده است لکن آنچه از زینب(س) عقیله ای ساخته که پروژه عظیم کربلا را به سرانگشت تدبیر خویش به سرمنزل مقصود برساند و به عنوان الگویی بی بدیل به جهانیان عرضه بدارد ویژگیهای منحصر به فردی است که در این ابرمرد رسالت تفسیر کربلا به خوبی رخ می نماید
و در ذیل به برخی از این ویژگیها مروری اجمالی خواهیم داشت:
_در آیه 37 سوره ی نور خداوند میفرماید:(رجال لاتلهیهم تجارة و لابیع عن ذکر الله.....)مردانی هستند که تجارت و خرید و فروش آنها را از ذکر پروردگار غافل نمی کند...اگر تجارت و خرید و فروش را مصداقی از مصادیق امور دنیوی فرض کنیم میشود با در نظر گرفتن سایر مصادیق اینگونه معنا کرد که:مردانی که امور دنیا آنها را از یاد خدا غافل نمیکند ! در این ایه اگرچه عنوان (رجال) مطرح گردیده اما بی شک مصداق بارز این مردان فاطمه زهرا وزینب کبری علیهما السلام می باشد .چرا که نه تنها امور دنیا که حادثه ی بزرگ کربلا و مصیبت عظمای شهادت حسین (ع) هم نتوانست لحظه ای ذکر خداوند را از زبان زینب دور کند وشاید همین ارتباط مداوم و ماندگار رب و مربوب است که لحظه های آخر حسین (ع) را وا میدارد که از خواهر بخواهد در نماز شب او را دعا کند ..اگر چه دیگر بعد از حادثه ی کربلا کسی ندید که زینب (س) ایستاده نماز بخواند اما این عشق و حلاوت مناجات با خدا لحظه ای از زندگی بانو جدایی پذیر نبود...ولذا خداوند در آیه بعد اجر چنین مردانی را چنین توصیف میکند که(لیجزیهم الله أحسن ما عملوا ویزیدهم من فضله...) وقتی مردانی اینگونه بودند خداوند هم آنها را به بهترین پاداش می دهد و از فضلش آنها را زیاد میکند...یعنی سعه ی وجودی آنها بیشتر می شود یعنی آنقدر روح آنان و وجود آنان وسعت می یابد که اگر بالاترین مصیبت همه اعصار را در پیش رو ببینند در بلندای اقتدار ندای (ومارأیت الا جمیلا)سر میدهند ولحظه ای این وجود بابرکت در مقابل طاغوت نمی شکند
حال چه میشود که انسان به این سعه ی وجودی می رسد؟؟
_در آیه 30 سوره ی فصلت خداوند می فرماید (ان الذین قالو ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة ألا تخافوا ولاتحزنوا وأبشروبالجنة التی کنتم توعدون) در تفسیر این آیه به عالمان ربانی بر میخوریم ودر توضیح آن بایسته است که بدانیم آقا امیرالمومنین در حکمت 147 نهج البلاغه مردم را به سه دسته تقسیم میکنند 1-عالم ربانی:دانای خداشناسی که همه زندگی خود را با نگاه الهی پیش می برد 2-متعلم علی سبیل النجاة:آموزنده راه نجات3-همج رعاع یعنی خس و خاشاکی که با هر وزشی به سمتی میروند
با این نگاه وقتی به مصادیق کربلایی عالمان ربانی مینگریم زینب(س)به زیبایی متلألئ میشود یعنی وقتی همه هست انسان بر محوریت خداست ...هرمصیبتی که به انسان میرسد انسان برحول إنالله وإناإلیه راجعون استقامت میورزد ...این هم نه استقامت یک خواهر در مرگ برادر ...که استقامت یک عالم ربانی در از دست رفتن همه دین ...چرا که خود حسین ابن علی(ع)در جواب کوبنده ای که در بیعت خواهی ولید ابن عتبه برای یزید دادند اشاره نمودند که ما در عصری هستیم که الأسلام والسلام...یعنی همه اسلام به تاراج رفته ...همه هست دین در خطر است واین هم شامل قرآن است هم ولایت...این ثم استقاموا وقتی در مصیبت ولایت و قرآن مطرح میشود عظمتش صد چندان میشود ولذا زینب کبری عالمه ربانی ای است که رسالت صبرتوأم با افشاگری اش را در سرلوحه ی کا رخود قرار داده است....
_شاخصه ی دیگر این بانوی بزرگوار تأثیر وی از مدار ولایت حسین (ع) است اگر زینب (س)پرچمدار تفسیر ولایت است از این روست که زینب(س)ذوب در ولایت وغرق در دریای ولایت حسین (ع) است روح او به روح ولایت گره خورده ولذا سکینه ی زینب سکینه ی ولایی است خروش زینب خروش ولایی است بیان زینب بیان ولایت و تدبیرش تدبیر ولایی است واگر نبود این امتزاج با ولایت حماسه کربلا ماندگار و جاودانه به عصرهای بعدی نمی رسید ...این ماندگاری ثمره ی وصل این حماسه ی بزرگ به سرچشمه الهی ولایت است...
ولذا اگر قراراست در هر عصری الگویی پایدار از حماسه ی عاشورا بماند و هر کس خود رادر مدار کربلا برحول محور وظیفه ای بیابد باید قانونهای کربلایی استخراج شود وقانون زینبی یعنی همه ی آنچه در این مجال بدان پرداختیم...
وبی شک عصرها همچنان پی در پی از نسل حسین (ع) مردان و زنان عاشورایی تربیت میکند که پا جای پای حسین(ع) میگذارند وامام راحل عظیم الشأن ما مصداق بارز (مثلی لایبایع مثله)حسین(ع) است وراز ماندگاری قیام بزرگ خمینی ،ریشه اش در کربلاست وامروز و در این بیداری همه جهانیان هر جا حماسه ای رخ می نماید انشعاب آن به درس آموزی از کربلا می رسد و در همه ی این مجالها دنیا مدیون بانوی کربلا و عالمه ی غیر متعلمه ی بنی هاشم است...آری کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود!
پیام رسان